داستان بلند به گونهاي از داستانها گفته ميشود كه خصوصيات رمان و داستان كوتاه را هر دو در خود داشته باشد. در داستان بلند درست مانند داستان كوتاه معنا از اهميت بالايي برخوردار بوده و فشردگي معنايي وجود دارد. همچنين شخصيتها و زمان پيوسته در حركت هستند، تمامي شخصيتها به صورتي هماهنگ در جهت تصوير معناهاي اصلي داستان نقش آفريني ميكنند و پيرنگ نيز از استحكام و انسجام بالايي برخوردار است. حال اينكه داستان بلند همچون رمان، شخصيتها را گسترش نميدهد و اما موضوع نيز بيشتر از وضعيتي كه در داستان كوتاه دارد در آن گسترده ميگردد. مدرك ليسانس پرورش شخصيت و معنا در داستان بلند بيشتر از داستان كوتاه صورت ميپذيرد و تا اندازهاي به خصوصيات رمان نزديك ميشود. اما بايد گفت كه پرورش شخصيت و معاني در رمان محدوديتي ندارد و دست نويسندهٔ رمان در اين اعمال كاملاً باز است. حال اينكه داستان بلند در اين راستا محدوديت دارد اما از داستان كوتاه نيز فراتر ميرود. در داستان بلند برخلاف داستان كوتاه كه معمولاً تمامي شخصيتهايش از اهميت معنايي بالايي برخوردار بوده و همه اصلي هستند شخصيتهايي فرعي وجود دارند كه خواننده را هميشه به سوي شخصيتهاي اصلي هدايت ميكنند. نويسنده در داستانهاي بلند بايد تمام خرده روايتهاي داستاني را در خدمت بيان روايتهاي اصلي داستان به كار گيرد. او ابتدا بايد شخصيتهاي اصلي داستان را انتخاب نمايد و بر اساس معنايي كه از آنها بايد القا شود شخصيتهاي فرعي رانيز وارد داستان كند و در شعاع حركت اين اشخاص قرار دهد. به گونهاي كه هر شخصيت فرعي كه وارد داستان ميشود مكملي براي معناي بياني شخصيتهاي اصلي باشد و در جهت معرفي هرچه بيشتر آنها نقش آفريني كند.
سه شنبه ۰۲ آذر ۹۵ ۱۴:۱۲ ۱۱ بازديد